به گزارش مشرق، «عبدالله گنجی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
سیره مقام معظم رهبری در جامعنگری و پختهگویی برای دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی شناخته شده است. وقتی ایشان با صراحت و قاطعیت میفرمایند «مذاکره با امریکا ممنوع» هم شرایط را سنجیدهاند و هم از مشکلات و موانع کشور کاملاً آگاهند. ناگفته پیداست که ما با دولت جدید امریکا هم مذاکره کردهایم و روحانی در مصاحبه اخیر تلویزیونی آن را اعلام کرد. پس میتوان گفت: رهبری در روند طبیعی تعاملات و برای استمرار برجام مخالفتی با مذاکره با دولت جدید امریکا هم نداشتهاند، اما آنچه ایشان را به این جمعبندی رساند تجربهای بود که از مذاکره پیشین به دست آوردهایم. اگر بخواهیم به دور از احساسات و مبتنی بر منطق، چرایی عدم مذاکره با امریکای امروز را برشماریم به چه چیزی استناد میکنیم؟
۱- از مهمترین موانع مذاکره با امریکاییها این است که آنان نتایج دلخواه و مدنظر از مذاکره را قبل از هرگونه مذاکره اعلام میکنند. «ایران باید اینگونه باشد.»، «در فلان مسئله باید چنین کند» و... وقتی نتیجه مذاکره از قبل اعلام میشود، صحنهآرایی مذاکره چه معنایی دارد؟ اگر مذاکره برای به کرسی نشاندن حرف یک طرف و «بده و نستان» است ادا و اطوار مذاکره برای چیست؟ اگر قرار است نتیجه از مذاکره بیرون بیاید طرح مطالبات غیرمنطقی و همزمان کردن آن با تحریم چه معنایی میتواند داشته باشد.
۲- مذاکره و عدم عمل به نتایج مذاکره رویه امریکاییهاست که صرفاً با ایران اعمال نمیشود. مذاکرات چند سال پیش با کرهشمالی یک طرفه شد، لیبی نمونه دیگری است، صربستان نیز در همین قاعده قرار گرفت. رئیسجمهور امریکا پس از دیدار با رئیسجمهور کره شمالی در سنگاپور، بلافاصله گفت: «شاید توافقی بکنیم و چند ماه بعد نخواهم ادامه دهم.» بنابراین مذاکره با امریکا یعنی به میدان آوردن حیثیت یک ملت پرغرور مثل ایران و پای گذاشتن در زمینی شل که معلوم نیست نتیجه آن چه خواهد شد.
آزموده را آزمودن خطاست مثالی عینی درباره توافق برجامی ما با امریکاست که ابتدا به برجام عمل نکردند و سپس از آن خارج شدند و تحریم را به گفتمان خود تبدیل کردند. امریکا بعد از مذاکره رسمی اخیر با کره شمالی چندین بار دیگر این کشور را تحریم کرده است و پس از برجام نیز دهها بار ایران را تحریم کردند و اینگونه است که رهبری انقلاب آن را اشتباه و بخشی از آن را شخصاً به عهده میگیرند که نشان از تقوی و تواضع در مقابل ملت است.
۳- امریکا با دوستان خود همچون ترکیه و اروپا نیز فراتر از قوانین تجارت جهانی عمل میکند. قوانین بینالمللی را له میکند، از سازمانهای جهانی خارج میشود و هیچ منطقی را نمیتوان یافت که با عرف بینالملل بتوان رفتار آنان را تحلیل کرد و فهمید.
۴- غیرمنطقی بودن، دروغگویی و از همهبدتر تبختر استکباریشان اجازه نمیدهد ملت ایران در مقابل فاسدترین افراد روی کره زمین کوتاه بیاید و عزت و شرف خود را برای رفاه بهتر به حراج تاریخ بگذارد. نباید آیندگان که بسیار راحتتر از امروز قضاوت میکنند، نسل امروز را خائن، ترسو، لذتپرست و بیگانهنواز تفسیر کنند. اینکه یک کشور صاحب زور باشد و از منطق گاو برای اعمال آن زور استفاده کند نباید ما را به تسلیم وا دارد. باید به او فهماند که در مکتب ما حیات - ذلت با هم سازگار نیست و بین تسلیم- ایستادگی حتماً فرزندان رمضان خواهیم بود و در بدترین شرایط وارثان عاشوراییم که امام راحل ما فرمودند: «سرانجام چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصاً امریکا را خرد خواهیم کرد یا پیروز میشویم یا به شهادت میرسیم که در مکتب ما هر دو پیروزی است.» امریکا باید بفهمد که ایران نه کرهشمالی است که برای نان زانو بزند و نه عراق صدام است که در توهم رهبری جهان عرب تنها گرفتار شود.
ملت رشید ایران خواهد ایستاد فقط شرط آن این است که ببیند کارگزاران نظام اسلامی برای خدمت به آنان شب و روز نمیشناسند. در این صورت حتی اگر نتیجهای نبیند باز قدردان خواهد بود. نسل ما حتماً تجدیدکننده عهدنامه ترکمنچای نخواهد بود و ایرانیان ۲۰۰ سال بعد حتماً ما را سرزنش نخواهند کرد. ظرفیتهای ملی، ۵/۱ تریلیون نقدینگی و ظرفیتهای جهان چندقطبی را باید هنرمندانه به میدان آورد و این شدنی است.